هوا پر از بوی گل شهادته

هوا پر از بوی گل شهادته

نویسنده : فرزند شهید شاکر چقازردی
بسم رب عشق رب انتظار بسم رب عاشقان بیقرار
سلام بابا، امید روزای غریبی دلم
مرد همیشه زنده ی خاطره های مادرم
مهمون شب های پر از گریه ی من.
سلام بابا، خوش اومدی امشب کنار سجاده ام، هوا پر از بوی گل شهادته، دلم دوباره پرکشیده طرفت، باز اومدم سر بزارم رو زانوهات دست نوازش بکشی روی سرم.
سلام بابا، ای گل سرخ پرپرم، محبوب درگاه خدا.
سپیدتر از یاس های خوش بو قلب تو، تنهاتر از غربت پر کشیدنت قلب من.
رفتی ولی، یادم نمیره هدفت، غیرت و مردانگی تو، شرفت.
سوخته دلم مثل زمین کربلا، مثل رقیه اشکبار، مثل مدینه دل من، هوای بودن تو را به یاد فاطمه(س) تنفس می کنم.
تو کوچه های خاکی دلم همیشه رد پای تو، اون اخرین نگاه تو، اون اخرین وداع تو.
سلام بابای مهربون، فدای اون قلب شکافته، دخترت، فدای اون سینه ای که سپر شده برای دین و امنیت، هرکی فراموشت کنه من فراموش نمی کنم ایمان محکم تورو، شهامت و عزم تورو.
سلام به اون حقیقتی که تو براش شهید شدی، گرچه حقیقت این روزا دیگه خریدار نداره، دیگه کسی حوصله اسم شهیدم نداره، انگار که راهشون جداست، از هرکی که فکر خداس.
اسم شهادت که میاد دلهای خواب آلودشون حتی دیگه خمیازه هم نمی کشه، دلم میسوزه براشون، مردم توی خیابون دیگه عوض شدن بابا.
بابا شهادت یعنی چشم هایی که تا دیروز هزار تا مشتری داشت، چندش میاره امروز، اما غمی نداره، چون عاشق خداشه، به جای مردم، خدا مشتری چشاشه.
سلام بابا.....سلام ستاره شبم....چقدر امشب هردوتامون مثل همیم، هردو چقدر با این دنیا غریبه ایم، مامان هنوزم هنوزه، چشم پراشکش به دره، انگار به امد دوباره دیدنت، نگاه خستش همه جا دربه دره، غیرازخودت کسی چی می دونه به اون چی می گذره؟ من می دونم دلتنگته، وقتی برای داداشم، از خوبی های تو میگه.
دلتنگی من و داداش تموم نمیشه به خدا، دلم می خواد پیشت باشم، گناه من چیه بابا؟
سلام بابا....سلام به تو و هر شهید درگاه خدا، جمجمک برگ خزون، آدما پیر و جوون، دلشون یه آسمون، تو سر و سینه زدن، دست به دست هم دادن، شهیدای 15خرداد، شلمچه، شهدای آبادان، شهیدای فکه و مجنون و هویزه یا گلای پرپر مرصاد.
سلام به هر قلبی که مثل قلب تو برای کشور می تپید، سلام به لاله های سرخ بی کفن، سلام به هرشهید زنده ی وطن.
سلام بابا...بیا کنار من بشین، وقتی صدای شقایق های خسته میاد، حس می کنم تویی، می لرزه دلم،با صدای یا زهرای هر بسیجی حس می کنمجای تو خالی نیست، بابا می خوام بهت بگم وقتی مردای با غیرت رو تو لباس رزمت می بینم، خونه ی تاریک دلم از خوشحالی روشن می شه.
(باهم قرار گذاشتن قدر همو بدونن، برای دین بمیرن، برای دین بمونن)
صبح شده...دیگه کنار سجادم، بوی شهادت نمی یاد، انگار همین که چهره ی عالم و آدم رو میشه، تو هم دیگه دوست نداری، روی زمین پا بذاری، دوباره میری اون بالا، پیش ملائک خدا، دیگه خداحافظ بابا، تا فردا شب که باز برات، تا صبح درددل کنم، از همه دلتنگی هام، صبح شده، بازم همون بغض غریب، بازم همون حس نجیب، باز منو دست به دامن عرش خدام، باز به امید دوباره دیدنت، از صبح تا شب امن یجیب.
(بر مهدی و منتظرانش بر علی و شیعیانش بر خمینی و شهیدانش بر خامنه ای و بسیجیانش بر ایران و دلیرانش صلوات)

شهدا مرتبط :

شهید شاكر چقازردی