نامه ای به شهدای مدافع امنیت

نامه ای به شهدای مدافع امنیت

نویسنده : خادم الشهدا
بسم رب الشهدا و صدیقین
از: زمین
به : آسمان
موضوع: نامه ای به شهدای مدافع امنیت
سلام بر شما که از جان گذشتید تا جان ببخشید!
سلام به روح پاک و آسمانی تان!
این نامه را برای شما می نویسم
در این روزها و ثانیه ها که تنها چند قدم تا آغاز بهار باقی مانده است
درختان رختی از شکوفه های رنگارنگ به تن کردند،
بهار دستان نوازشگر خود را بر سر زمین کشیده و زمین نفسی تازه می کشد
طبیعت با سرودی از طراوت و سرسبزی به استقبال بهار می رود
در شهر همهمه ی عجیبی پیچیده است همهمه ای از جنس لبخند و عشق و امید ،
آری تا حلول سال نو تنها چند سلام خورشید باقی است
من نیز به رسم دیرین کنار سفره هفت سین نشسته ام
سفره ای که امسال سبزی وجودتان را کم دارد!
صدای تیک تیک ساعت صدای آخرین تپش های عاشقانه قلبتان را به یادم می آورد
قلبهایی که به عشق به مردم می تپید و در راه حفاظت از جان،مال و ناموس آنان باز ایستاد
و شما شهدای امنیت نام گرفتید
با آمدن بهار پرستوهای مهاجر هم به خانه بازگشتند اما کوچ شما بدون باز گشت بود!
چگونه بگویم که هنوز هم چشمان اشکبار کودکانتان به درب خانه تان دوخته شده است تا باز آیید و آنها را در آغوش بگیرید
اما شما رفتید و آسمان را در آغوش گرفتید
قلم شرمسار است از نواختن این آهنگ غمبار بر صفحه سپید کاغذ
آری قلم از روی کودکان یتیم شما شرمسار است
من بر سر سفره هفت سین نشسته ام اما هنوز هم اندوه زمستان به روی شانه هایم سنگینی می کند
هنوز قلبم را در میان برف های سرد زمستانی جا گذاشته ام
انگار چشمانم به تقویمی یخ زده خیره مانده است تقویمی که دیگر بهار ندارد!

کنار سفره هفت سین نشسته ام اما سفره هفت سین من امسال هشت سین دارد
سین هشتم "سهم من" از شهادت توست!

سهم من از شهادت تو غیر از چشم های بارانی ام پیمودن مسیری است که تو تا انتهایش رفتی و من جا مانده ام ..

کاش همه مردم شهر بدانند
امنیت از اشک کودکان یتیم شما سبز می شود ‌‌‌.‌‌‌‌.‌‌‌.
کاش امسال سال ظهور مهدی زهرا باشد.
اللهم عجل لولیک الفرج ?