قبل از شهادت

قبل از شهادت

نویسنده : همسر شهید
قبل از شهادتش یه شب اومد خونه گفت خیلی دلم واسه النا میسوزه آگه من اتفاقی واسم بیوفته تو مدرسه همه بچه‌ها میدوئن طرف باباشون دختر من بابا نداره.

الان النا یاد گرفته تا عکساش رو میبینه صدا میزنه باباااا.... مطمعنم که همسرم ذوق می‌کنه وجوابش رو میده ولی صد حیف که ما نمی‌تونیم ببینیمش.

دو ماه قبل از شهادتش ریش گذاشته بود هرچقدر بهش اصرار می‌کردم ریشاشو بزنه می‌گفت مگه ندیدی شهیدا همشون ریش دارن منم می‌خوام شهید به شم بعداً با شما مصاحبه میکنن شما باید بگین اینجوری می‌گفت، اونجوری می‌گفت....

شهدا مرتبط :

شهید سیروس میرحسنی