فقط دعایم کن

فقط دعایم کن

نویسنده : همسر شهید
((بسمه رب شهدا و الصدیقین))

هیچ وقت فکرش را نمی کردم روزی شهریور ماه، برایم یادآور چنین روز هایی گردد، اول شهریور تولدم 27 شهریورماه جشن ازدواجمان-22شهریور تولد پسرمان و اما27 شهریور شهادتت ای عزیزتر از جان اما جنس این اتفاق با تمام اتفاقای قبل فرق میکند.
این روز ها تمامی لحظات، ساعت ها، ثانیه ها، همه و همه، هرچیزی که در اطرافم است بوی تو را میدهد فصل، فصل خزان شدن زندگیمان است، زندگی که درفراز و نشیب های سختش خم به ابرو نیاوردی تا دل ما نرنجد، اما آقا هوای دلم را داشت و مرا در حریم خود جا داد تا تسکینی شود بر دلم و قوتی باشد در پاهایم برای ادامه مسیر، امسال هم خزان زندگیمان(27شهریور) 96 به ماه غم حضرت ثارالله یکی شده است انگار زینب کبرا(س) با من حرفی دارد، حرفی از جنس استقامت، استقامتی از جنس شمع که استقامتی است همراه با سوختن همراه با آب شدن .
بی بی جان باشد، صبر می کنم همچون خودت یک تنه می ایستم جلوی طعنه های مردم، جلوی حرف های بیهوده، جلوی تمام سختی های بعد شهادت، جلوی همه و همه ی این مشکلات می ایستم تا علم عباس زمین نماند، یک تنه علم را به دوش می کشم تا نگذارم دشمنان فرهنگ ایثار و شهادت را از این مردم بگیرند اما چه کنم دلتنگی است دیگر،
کارش نمی توان کرد، عجیب دلتنگم هربار اذن دخول می خوانم یاد اذن دخول هایم می افتم.
که باهم می خواندیم، هربار سلام می دهم یاد سلام هایی می افتم که از دور وقتی برای اولین بار گنبد حضرت رضا(ع) را میدیدم مودب دست به سینه رو به بارگاه ملکوتی آقا می کردیم و سلام میدادیم،
امسال دومین سال بود که تولدم را کنارم نبودی تولدی که هدیه اش پابوسی امام رضا(ع) بود کاش بودی مثل همیشه اولین تولد را تو میگفتی، کاش بودی و باز مثل گذشته دست دردست هم در صحنه های حریم رضوی قدم میزدیم، کاش می شد تمام اینها خواب می بود، نبودنت، رفتنت، جای خالیت،... همه وهمه خواب بود.
خوابی که با تماس تو از آن بیدار شوم از آن تماس هایی که بعد از مدت ها می گرفتی و می گفتی که بزودی بر میگردم اما افسوس .. که همه این ها واقیت دارد و تو نیستی و من ماندم و کوله باری از مسئولیت و البته دلتنگی.
رضای عزیزم فقط دعایمان کن، دعا کن پیش زینب کبرا(س) شرمنده نشویم و تا روزی که زنده ام همچون خودش علمدار میدان باشم و پسرمان را هم میدان دار این عرصه تحویل آقا بدهم.

شهدا مرتبط :

شهید رضا شجاع