شهیدان زنده اند

شهیدان زنده اند

نویسنده : فرزند شهید سالار دالوند
دلنوشته ای از ته قلبی سوزناک برای شما دارم و با چشمی پر از اشک می نویسم که امیدوارم نامه من را بخوانید و بدانید که من چه سختی ها کشیدم در نبود پدر عزیزم. پدرم در سال 67 شهید شد و من بعد از شهادت او به دنیا آمدم و ما هیچ وقت همدیگر را ندیدیم مادرم با هزار بدبختی و غم از دست دادن پدرم من را بزرگ کرد ولی هیچ وقت روی ماه پدرم را ندیدم و محبت پدرم را حس نکردم ولی مادرم و عموی مهربانم با زحمت بسیار من را بزرگ کردن و مادرم خیلی سختی کشید برای من برای خوشبختی و راحتی من، عموی من مثل پدری دلسوز برایم بود من آن زمانی که به مدرسه رفتم کپی شناسنامه ام را به مدیر مدرسه دادم به من گفت اسم پدرت سالار است ولی من نمی دانستم پدرم یکی دیگه است نمی دانستم شهید شده است مادرم من را بر سر مزارش برد و خیلی گریه کرد گفت دخترم پدرت شهید شده و حالا پیش خداست حالا عمویت پدر توست و من آن روز گریه کردم و خوشحالم پدرم در راه خدا و امام حسین ع شهید شده و خدا را همیشه شکر می کنم که همراه من است و من هم می خواهم راه پدرم را ادامه بدهم من الان یک فرزندی در راه دارم و دوست دارم وقتی بزرگ شد به او از پدربزرگش بگویم که بداند یک انسان مومن و پاک در راه خدا شده و فرزندم باید راه پدربزرگش را برود و هیچ وقت یادش نرود که شهیدان زنده اند و در راه کشور عزیزمان و امام خامنه ای همیشه در برابر دشمنان می جنگیم و همیشه برای ظهور امام زمان عج دعا می کنیم یاحق...

شهدا مرتبط :

شهید سالار دالوند