شهادت میراث مولایمان علی است

شهادت میراث مولایمان علی است

نویسنده : همسر شهید
اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهارُ وَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ*- اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
چه زیباست راز و نیازهای انسانی دل سوخته و مشتاق در نیمه شب های پر از سکوت، فریاد خروشان یک رزمنده از جان گذشته در دهان اژدهای مرگ،چه اندازه زیباست به معراج رفتن انسانی پر از اخلاص که سخت مشتاق وصال است با معبودش، فریاد پرخروش و پرشکوه حق، از حلقوم از جان گذشته ای علی ستمگران روزگار، چه خوش است دست از جان شستنو دنیا را جواب کردن، از قید و بند اسارت حیات آزاد شدن، بدون بیم وامید علیه ستمگران جنگیدن، پرچم حق را در صحنه خطر و مرگ برافراشتن و به همه طاغوتها نه گفتن، و با سرور و غرور با استقبال شهادت رفتن تا اینکه ثابت کنند هیچکس جز خدا سلطنت کرد.
خرداد است، درست یک سال است که تو سرزمین عزت و شرافت را در نهایت ایثار تصاحب کردی، جانا با یک اشاره و با یک نظر دل دادی و نثار کردی جان شیرینت را به پیشگاه حضرت حق، برترین خریدار هستی.
که چه خوش هدیه ایی است و چه اندازه ارزشمند است و چقدر زیباست،این عزیز بودن های همیشگی تو برای او، ای گلچین شده روزگار،که بمانی تا ابد،در جهان من و در تمام دل ها و خاطره ها. . .
گل باغ لیلا به تو تبریک می گویم که مثل همیشه به هدف زدی، تیر انتخابهایت را،احسنت به این انتخاب که برترین اعمال است،انتخاب بین مرگ و شهادت،بین رفتن و ماندن و تا ابد بودن،که بی شک تنها پیوند تو با خداوند و بامن همین شهادت است ما تا ابدیت هستی.
علی اکبرجان شهد ایزدی و ملکوتی شهادت گوارای وجودت،خوشا آن لحظه که لذت معراج را به روحت چشیدی، در چهره بی جانت دیدم نهایت لذت و رضایتت را، مثل همیشه با لبخند، ای همدمم که جز این معجزه هیچ مقامی در شان تو نبود،
و جز شهادت هیچ چیز نمی توانست استعداد و عظمت وجود تو را نمایان کند.همان مقامی که اوج کمال یک انسان است، بالاترین درجه از مرگ است،میراث مولایمان علی است و آن هم در ماه مبارک رمضان، همچون شب شهادت تو، مرگی شایسته و شاهانه،تولدی دوباره و زندگی جاودانه وانقلاب شدن در دانه های خداوند برای نشان دادن و اثبات عزت و ارزش و شرافت و برتری این مخلوقات در پیشگاه پروردگار،که خداهم به شما شهدای غیرتمند سخت می بالد، یقین دارم دنیا محلی برای ماندن تو نبود در برابر عظمت تو حقیر بود،
ببین من چقدر مفتخر و راضی ام از جایگاهت چرا که تا ابد سعادتمند هستی و دریچه ای پرافتخاردر این دنای خاکی به سوی آسمانها، خوشا آن مجلسی که شهدا زینت آن هستند و خدا شود میهمان آن مجلس، نمی دانی چه اندازه دلتنگم برایت،اما چشم برتمام این احوال بد و بسیار سخت واین جدایی و دلتنگی ها بیشتر ناملایمات روزگار بی تو بودن می بندم و می گندم و صبر می کنم به امید دوباره دیدنت و دوباره داشتنت،ولی بیشتر از هرچیز بسیار خوشحالم ازاقبال بلندم که سالهای هرچند اندک با تو، یک انسان شریف زندگی کردم و تا ابد افتخار می کنم به حضورت در زندگیم، به نشانت در انگشتم وبه نامت در شناسنامه ام،به آبروی بی نهایتت در شهرم، کشورم و دنیایم.
بدان بزرگترین امتیازم در پیشگاه پروردگار همسر چون تویی بودن است که چه باعزت مقامی است و بدان لذت بخش ترین امید حیاتم دیدار توست و تو خود تحمل همه دردها و غم هارا برایم مسیر کن.
از تو سپاسگزارم که با شهادت خویش مرا دردنیا وآخرت به اوج سربلندی و افتخار رساندی،من با تو به خود خدا رسیدم،بدان حکم نبی داشتی برای من وخیلی های دیگر،ای جهاد گر دلها .
از خداوند منان و حکیم بابت این سرنوشت بسیار شیرین و در عین حال بسیار سخت و جانگذار شاکرم،قرعه ای به نام من درآمد که بالاتر از ان وجود ندارد و تقدیری که در نهایت بهترین های عالم است،همین درک شاخص ترین های شهادت، سیدالشهدا،شاهزاده کربلا،شیرزن کربلا،شیر نینوا،و کربلا وکربلا وکربلا. .
تو می دانی پایان داستان ارزش دارد، همان پیمان تو با من، ای شهید محبوب خلق در پیشگاه سیدالشهدایی و دررکاب مهدی موعود می آیی باز و شهید می شوی باز،من خوب می شناسمت،چراکه تمام موجودات عالم نمیتوانند عطش روح پرقدرت تورا به شهادت سیراب کنند و کاش قبل از شهادت مجدد تو،لحظاتی را فرصت داشته باشم که با تو وداع کنم،برچشمان زیبایت بوسه بزنم و طلب شفاعت شفاعت حضوری از تو نمایم.
علی اکبرم برایم قدرت و مردانگی و صبر زینبی را از خداوند به سوغات آور که تا لحظه دوباره بودنم باتو،دوام بیاورم،تا با جدایی از تو همچون قطره های باران باشم که از آسمانش جدا می شود برای سبز شدن جوانه هایت و استوار نمودن ریشه های شان،تا که قدرتی فراوان باشم برای مردانه مرد شدن یادگارهای ارزشمند تو،همچون خودت.زنده ام به امید روزهایی که تو را در وجود کیان و کیارش ببینم.

مرادن خدا،پرده پندار دریدند
یعنی همه جا غیرخدا هیچ ندیدند


هردست که دادند همان دست گرفتند
هر نکته که گفتندهمان نکته شنیدند


یک سلسله را بهر ملاقات گزیدند
یک طایفه را بهر مکافات سرشتند


همت طلب از باطن پیران سحرخیز
یعنی که یکی را ز دوعالم طلبیدند


مردان نظر بازسبکبال سبک سیر
از دامگه خاک بر افلاک رسیدند