سهم من برای شهادت

سهم من برای شهادت

نویسنده : خادم الشهدا
تا خبر را شنیدم ، ناگهان ذهنم رفت
به یکسال پیش

بماند چه گذشت ...( من و پدر شهید)
بغض گلویم را گرفت
در دل گفتم یا حسین (ع)

خدا کند من اشتباه کرده باشم

این قدر غرق دنیا بودم
که غافل شدم
شهیدی در کنارم
سالها زندگی کرده بود.

اما خبر شهادتت
چنان دلم را لرزاند
که دیگر سکوت
جایز نبود
های های گریه کردم

مدافع وطن شدی
و همه را شیفته
کردی

مانده ایم تا میزبان پیکرت
باشیم ، با نوای :
سلام عزیز برادرم
سلام شهید پرپرم

خدا میداند چند دل شکسته ی
عاشق، شهادت را از تو طلب
کردند.
سهم من دستی شد که بر تابوت
تو بوسه زد تا شاید شفاعت کنی


شاید هم پدرت دلتنگی هایش
را بغل کرده بود
و با سوز دل می خواند...

از شام بلا شهید آوردند
با سوز و نوا شهید آوردند

حال خواهر و برادر که قابل بیان نیست

مادر و همسر که روضه ی مجسم
بود...

زینب در کربلا چه کشید ...
را نمی دانم

شهدا مرتبط :

شهید موسی نوروزی