سفر آسمانی

سفر آسمانی

نویسنده : رضا زمانی
"ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون."

آری! آن روز که به این جهان خاکی پای نهادی چه زیبا تو را مرتضی، مورد رضایت و پسندیده شده، هم نام مولایت، امیر مومنان حضرت علی (ع)، نام نهادند!

به راستی پرورش یافته خانواده های متدین و ولایی بودی که یکی از فرزندانش را در عنفوان جوانی در را دفاع از اسلام و میهن و ناموس خود در دوران هشت سال جنگ تحمیلی تقدیم انقلاب اسلامی کرد.

تو پرورش یافته چنین خانواده ای بودی که از همان دوران شیرین کودکی با انجام واجبات و ترک محرمات در دامان پر مهر مادری که همواره الگویش زینب (س) بود، بزرگ شدی و در نهایت با پوشیدن لباس مقدس ناجا برای تعالی دین اسلام، بر آن شدی تا راه برادر شهیدت را بپیمایی!

هرچند دوران جنگ و جهاد با دشمنان اسلام و کفار بعثی تمام شد ولی تو در راه دفاع از حریم امنیت لحظه ای دریغ نکرده و به تدریج قلعه های رفیع درجات معنوی را با خدمت صادقانه، یکی پس از دیگری فتح کردی تا سرانجام به این جایگاه و مرتبه بی مانند دست یافته و به زیبایی هرچه تمامتر گوی سبقت را از دیگر دوستانت ربودی!

هنگام غروب خورشید روز سه شنبه مورخ بیست و پنجم آذر ماه سال 99 که با دختر کوچک خود وداع و با شوق و اشتیاقی وصف ناپذیر به سرخدمت رفتی، آیا می دانستی که فرشتگان بال های خود را در زیر قدومت پهن کرده و تو لحظه به لحظه به دیدار با معشوقه ات نزدیک و نزدیک تر خواهی شد!

آری تو می دانستی و ما در خواب غفلت بودیم ودر این حسرت ابدی ماندیم که پیش از از پرکشیدن و آسمانی شدنت از تو شفاعت و حلالیت بطلبیم تا در آخرت شفیع ما نیز باشی!

گویا آن شب برق چهره نورانیت، سیمای شهر را منورتر کرده بود و فرشتگان، دیدار با یار را به تو مژده می دادند، اما گرد و غبار مادیات دنیوی ما را کر و کور کرده بود و از این رو بود که از حال معنوی تو غافل بودیم و هرگز نتوانستیم راه به وصال تو نبردیم!

آن لحظه که خبر ورود سارقان مسلح به حوزه استحفاظی شهرستان در شبکه بی سیم مخابره شد، تو که کوهی از شجاعت و ایثار بودی! بدون کوچکترین واهمه و هراسی در راه دفاع از مال مردم و دفاع از امنیت وطن، لحظه ای تردد به خود راه ندادی و خود را به قلب دشمن زدی!

چه با شکوه سد راه این شیطان صفتان بی رحم شدی و با شجاعت بی مانند خود، فدای حریم پاک امنیت شدی و وعده الهی (ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم) به تو ارزانی شد و روح بلندت با شکستن قفس جسم، از این زمین خاکی که هرگز گنجایش وجود تو را نداشت، به عرش الهی پرکشیدی...

مرتضی عزیزم! همرزم دیروز و شهید امروزمان! هر چند از جمع ما رفتی، اما خاطرات خوب و شیرین و پر از مهر و صفای تو هرگز از خاطرمان پاک نخواهد شد.

اکنون که چهره زیبای تو خیا بان های زادگاه معمار کبیر انقلاب، امام خمینی کبیر(ره)، خمین، را زیباتر از همیشه کرده است، بیا و ما را از خواب غفلت بیدار کن!

چه زیبا می گفتی که در این دوران غبارآلود و جهالت روز افزون، هرگز راه شهید و شهادت، بسته نیست و با برگزیده شدن از سوی حضرت دوست، در هر زمانی می توان آسمانی و با فرشتگان همسفر شد!

آری! تو بزرگ شده در سنگر مدافعان وطن بودی که همواره از مکتب شهیدپرور سپهبد شهید "حاج قاسم سلیمانی" الگو گرفته و مسیر خود را برمی گزیدی! چه زیبا در لباس امنیت بخشی به مردم، با معشوق خود، عشق را مفهومی آسمانی ارزانی داشتی و از عالم مجاز پلی به سوی عالم حقیت زدی!

مرتضی عزیزم! گرچه دل ما دوستدارانت در فراق جانسوز تو تا ابد خواهد سوخت! اما آن کور دلان از خدا بی خبر که چشم دیدن تو را نداشتند، باید بدانند که شهید و راه شهادت، هرگز مردنی نیست!

ای شهید دلاور راه سرافرازی وطن! ای اسوه ایثار و رشادت! امروز باردیگر با تو تجدید میثاق کرده و با قلب پر از مهرت عهد و پیمانی ناگسستنی می بندیم که در راه حراست از امنیت وطن، یک لحظه از پای نخواهیم نشست و دیر و یا زود انتقام خون پاکت را از دشمنان این مرز و بوم خواهیم گرفت و دگر بار طنین اقتداری را که شهیدانی چون تو به ما ارزانی داشتند، جاری و عطر همدلی را از عمق وجود در کوچه های شهر پراکنده خواهیم ساخت.

ای شهید سرافراز وطن! امید آن داریم که ما را هرگز از دعای نجات بخش خود که روزی خور سفره پروردگار هستی، محروم نکن! تا بار دیگر که ندای "هل من ناصر ینصرنی" امام حسین(ع) در نهاد ما به صدا در آمد! بی درنگ به آن دعوت آسمانی لبیک گفته و راهی راه مستقیم کربلا شویم تا اگر دشمن بخواهد بنیاد ما را برافکند، سینه چاک به سپاه کفر حمله ور شده و فلک را سقف شکافته و طرحی نو در اندازیم!

نگارش: سرهنگ " رضا زمانی" رئیس پلیس پیشگیری فرماندهی انتظامی شهرستان خمین""ولا تحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون."

آری! آن روز که به این جهان خاکی پای نهادی چه زیبا تو را مرتضی، مورد رضایت و پسندیده شده، هم نام مولایت، امیر مومنان حضرت علی (ع)، نام نهادند!

به راستی پرورش یافته خانواده های متدین و ولایی بودی که یکی از فرزندانش را در عنفوان جوانی در را دفاع از اسلام و میهن و ناموس خود در دوران هشت سال جنگ تحمیلی تقدیم انقلاب اسلامی کرد.

تو پرورش یافته چنین خانواده ای بودی که از همان دوران شیرین کودکی با انجام واجبات و ترک محرمات در دامان پر مهر مادری که همواره الگویش زینب (س) بود، بزرگ شدی و در نهایت با پوشیدن لباس مقدس ناجا برای تعالی دین اسلام، بر آن شدی تا راه برادر شهیدت را بپیمایی!

هرچند دوران جنگ و جهاد با دشمنان اسلام و کفار بعثی تمام شد ولی تو در راه دفاع از حریم امنیت لحظه ای دریغ نکرده و به تدریج قلعه های رفیع درجات معنوی را با خدمت صادقانه، یکی پس از دیگری فتح کردی تا سرانجام به این جایگاه و مرتبه بی مانند دست یافته و به زیبایی هرچه تمامتر گوی سبقت را از دیگر دوستانت ربودی!

هنگام غروب خورشید روز سه شنبه مورخ بیست و پنجم آذر ماه سال 99 که با دختر کوچک خود وداع و با شوق و اشتیاقی وصف ناپذیر به سرخدمت رفتی، آیا می دانستی که فرشتگان بال های خود را در زیر قدومت پهن کرده و تو لحظه به لحظه به دیدار با معشوقه ات نزدیک و نزدیک تر خواهی شد!

آری تو می دانستی و ما در خواب غفلت بودیم ودر این حسرت ابدی ماندیم که پیش از از پرکشیدن و آسمانی شدنت از تو شفاعت و حلالیت بطلبیم تا در آخرت شفیع ما نیز باشی!

گویا آن شب برق چهره نورانیت، سیمای شهر را منورتر کرده بود و فرشتگان، دیدار با یار را به تو مژده می دادند، اما گرد و غبار مادیات دنیوی ما را کر و کور کرده بود و از این رو بود که از حال معنوی تو غافل بودیم و هرگز نتوانستیم راه به وصال تو نبردیم!

آن لحظه که خبر ورود سارقان مسلح به حوزه استحفاظی شهرستان در شبکه بی سیم مخابره شد، تو که کوهی از شجاعت و ایثار بودی! بدون کوچکترین واهمه و هراسی در راه دفاع از مال مردم و دفاع از امنیت وطن، لحظه ای تردد به خود راه ندادی و خود را به قلب دشمن زدی!

چه با شکوه سد راه این شیطان صفتان بی رحم شدی و با شجاعت بی مانند خود، فدای حریم پاک امنیت شدی و وعده الهی (ان تنصرالله ینصرکم و یثبت اقدامکم) به تو ارزانی شد و روح بلندت با شکستن قفس جسم، از این زمین خاکی که هرگز گنجایش وجود تو را نداشت، به عرش الهی پرکشیدی...

مرتضی عزیزم! همرزم دیروز و شهید امروزمان! هر چند از جمع ما رفتی، اما خاطرات خوب و شیرین و پر از مهر و صفای تو هرگز از خاطرمان پاک نخواهد شد.

اکنون که چهره زیبای تو خیا بان های زادگاه معمار کبیر انقلاب، امام خمینی کبیر(ره)، خمین، را زیباتر از همیشه کرده است، بیا و ما را از خواب غفلت بیدار کن!

چه زیبا می گفتی که در این دوران غبارآلود و جهالت روز افزون، هرگز راه شهید و شهادت، بسته نیست و با برگزیده شدن از سوی حضرت دوست، در هر زمانی می توان آسمانی و با فرشتگان همسفر شد!

آری! تو بزرگ شده در سنگر مدافعان وطن بودی که همواره از مکتب شهیدپرور سپهبد شهید "حاج قاسم سلیمانی" الگو گرفته و مسیر خود را برمی گزیدی! چه زیبا در لباس امنیت بخشی به مردم، با معشوق خود، عشق را مفهومی آسمانی ارزانی داشتی و از عالم مجاز پلی به سوی عالم حقیت زدی!

مرتضی عزیزم! گرچه دل ما دوستدارانت در فراق جانسوز تو تا ابد خواهد سوخت! اما آن کور دلان از خدا بی خبر که چشم دیدن تو را نداشتند، باید بدانند که شهید و راه شهادت، هرگز مردنی نیست!

ای شهید دلاور راه سرافرازی وطن! ای اسوه ایثار و رشادت! امروز باردیگر با تو تجدید میثاق کرده و با قلب پر از مهرت عهد و پیمانی ناگسستنی می بندیم که در راه حراست از امنیت وطن، یک لحظه از پای نخواهیم نشست و دیر و یا زود انتقام خون پاکت را از دشمنان این مرز و بوم خواهیم گرفت و دگر بار طنین اقتداری را که شهیدانی چون تو به ما ارزانی داشتند، جاری و عطر همدلی را از عمق وجود در کوچه های شهر پراکنده خواهیم ساخت.

ای شهید سرافراز وطن! امید آن داریم که ما را هرگز از دعای نجات بخش خود که روزی خور سفره پروردگار هستی، محروم نکن! تا بار دیگر که ندای "هل من ناصر ینصرنی" امام حسین(ع) در نهاد ما به صدا در آمد! بی درنگ به آن دعوت آسمانی لبیک گفته و راهی راه مستقیم کربلا شویم تا اگر دشمن بخواهد بنیاد ما را برافکند، سینه چاک به سپاه کفر حمله ور شده و فلک را سقف شکافته و طرحی نو در اندازیم!

نگارش: سرهنگ " رضا زمانی" رئیس پلیس پیشگیری فرماندهی انتظامی شهرستان خمین"

شهدا مرتبط :

شهید مرتضی براتی