سفارش های پدر به فرزندان

سفارش های پدر به فرزندان

نویسنده : فرزند شهید
بسم رب الشهدا و الصدیقین
به نام آنکه جان را فکرت آموخت
شهادت هنر مردان خداست
گرچه از هر ماتمی خیزد غمی فرق دارد ماتمی با ما تمی
لاجرم در مرگ مردان بزرگ گفت باید ای دریغا مرهمی
شهید نصراله کریمی نژاد:
پدرم در شهرهای مرزی استان‌های ایلام و کرمانشاه خدمت کرده بود قبل از علنی شدن جنگ ایران و عراق در تاریخ59/6/31 به منظور شناسایی مواضع و موقعیت‌های حساس مرزی و عملیاتی از ابتدای شهریورماه سال 1359 در مناطق مرزی کشور همچون سربازی جان برکف و وطن دوست مشغول خدمت بودند در عملیات‌های زیادی شرکت داشتند در آخرین عملیاتی که با نام گرامی محمدرسول الله و با رمز لااله الا الله و محمدرسول الله در تاریخ 60/10/12 در ارتفاعات غرب نوسود به عنوان فرمانده عملیات حضور که در این عملیات به شهادت رسیدند.
من به عنوان فرزند دوم شهید در حالیکه در آن دوران 15 سال بیشتر نداشتم خاطرات زیادی از پدرم به یاد دارم که به چندنکته از ان اکتفا می‌کنم.
پدرم در طول خدمت اغلب در مناطق محروم و دورافتاده و صعب العبور و گرمسیری که فاقد از هرگونه امکانات اولیه رفاهی زندگی بوده انجام وظیفه نموده است اما چون به کار و خدمت خود همیشه علاقه مند و دارای احساس مسئولیت بوده به عنوان یک سرباز جان فدای آب و خاک راضی و خشنود بود.
ما را همواره به صداقت و پاکی در زندگی، متدین بودن، ایمان محکم راسخ، قران خواندن و عمل کردن به دستورات ان، رعایت حجاب اسلامی داشتن، تحصیلات عالیه و فردی مثمر ثمر بودن برای جامعه کمک به همنوعان و مستمندان سفارش می نومد و موفقعیت های تحصیلی فرزندان برایش لذت بخش بود.
از ویژگی‌های اخلاقی ایشان این بود که همیشه با صدای آرام و متین صحبت می‌کرد به دلیل آرامش روحی و روانی با سعه صدر و اطمینان قلبی با مسائل و مشکلات برخورد می‌کرد.
احترام به والدین و سالخوردگان و کمک به افراد یتیم از اقوام و آشنایان ده‌ها خصلت عالی انسانی در وجود ایشان برای من که همچون سمبل و الگوی انسانی پاک و صادق بود تاروزی که زنده‌ام در ذهن و زندگی‌ام نقش بسته است.
آخرین باری که بعد از سه ماه حضور در خط مقدم جبهه به خانه بازگشتند خواهر بزرگم که مشغول بافتن جوراب پشمی برای پدرم بود گفت پدر جان تا چندروز دیگر جوراب‌ها بافته و تمام می‌شود. برای زمستان استفاده کن پدر لبخندی زد و گفت دخترم این جوراب‌ها برای من قسمت نمی‌شود، با این حرف دلم لرزید خواهرم گفت هنوز زمستان شروع نشده آن را زودتر تمام می‌کنم تا بپوشی و این چنین شد که جوراب تمام نشد و خبر شهادت را آوردند.
و براساس آیات و مستندات قران کریم که می‌فرماید: شهیدان زنده‌اند و شاهد بر اعمال ما هستند این مهم برای من به اثبات گردیده است در تمامی مراحل زندگی هروقت اتفاق مهمی در زندگی خانوداگی به صورت خواب دیدن که واقعاً همان رویای صادق به حساب می‌آید هنوز حضور پدر در جمع خانواده احشاش می‌شود حتی زمانی که من همراه مادرم جهت انجام فریضه حج عمره در مکه و مدینه حضور داشتیم با دیدن خواب ایشان یقین پیدا کردم که احرام پوشان حرم امن الهی می‌باشد.
ما فرزندان باید همواره رهرو راستین راه پدرمان باشیم تا هم خدا از ما راضی و خشنود باشد و هم ارواح طیبه شهدا از عملکرد ما راضی باشند.
خداوندا: شهیدان ما را با تمامی شهیدان صدر اسلام محشور نماید.