دلنوشته همسر

دلنوشته همسر

نویسنده : همسر شهید علی دوست زاده

بسم رب الشهدا و صدقین



شهادت برای ما فیض عظیمی است و این حس شهادت خواهی و فداکاری بود که یک ملتی که هیچ نداشت بر طاغوت غلبه کرد



و یک ملتی که زن و مردش برای جان فشانی حاضرند و طلب شهادت می کنند و هیچ قدرتی با آن غلبه نمی تواند بکند،



 خون شهیدان ما، امتداد خون پاک شهیدان کربلاست،



ملتی که شهادت برای او سعادت است،



 پیروز است،



یک همچون ملتی که آرزوی شهادت می کند این ملت دیگر خفت ندارد،



 ملت ما خون داده است تا جمهوری اسلامی وجود پیدا کند،



ملت ما عاشق شهادت بود،



با عشق به شهادت پیش رفت این نهضت،



ما از خدا هستیم همه،



 همه عالم از خداست، جلوه خداست و همه عالم به سوی او برخواهد گشت پس چه بهتر که برگشت اختیاری باشد و انتخابی و انسان انتخاب کند شهادت را در راه خدا و انسان اختیار کند مرگش را برای خدا و شهادت را برای اسلام،



در بستر مردن،



مردن است و چیزی نیست و چه بهتر در راه خدا رفتن، شهادت باشد،



 سرافرازی و تحسین شرافت برای انسان و برای انسان ها،



 خدمت همسر بزرگوارم شهید سروان علی دوست زاده،



سرشارم از تو و مهربانیت،



آغاز می کنم به نام او که وجودم را از مهر تو لبریز کرد،



همون که قشنگ ترین لحظه های زندگیم را با بودن کنار تو رقم زد، تورو فرستاد که همه فکر و ذکرم علی شوی و هم شب و روزش، اهل خانه در خوابند،



چشم هایم نشانی از خواب ندارند،



 این سکوت شبانه فرصت خوبی است هوای نوشتن برای تو،



 قلم بدست بگیرم و با تو حرف بزنم،



 علی جان نمی خواهم دیگر فکر کنم که تو دیگر رفته ای،



 دیگر تورو نمی بینم،



می خواهم به ماه که امشب قرص کامل است چشم بدوزم و تک تک خاطره های قشنگی را که در طول این چندسالی که در کنار هم تجربه کردیم را مرور کنم،



تلخ و شیرین رو باهم به یاد خواهم آورد و من لحظه لحظه زندگی در کنار تو بودن را می بالیدم و هم اکنون هم می بالم، چیزی عوض نشده،



تنها بین من و جسم خاکی که تو فاصله افتاده همین،



 پس تو هم کمکم کن که ذهنم یاری کند مثل همیشه که حتی فکر کردن به تو،



 وجودم را از لذت شیرین سرشار می کرد،



عزیزدلم علی جان دروغ چرا،



دلم برایت تنگ شده است،



می دانم توهم همین حس و حال را داشته ای،



 همسر خوبم اگر عشق به تو نبود،



آرامش منم نبود،



قبل از رفتنت به من گفتی صبور باش،



 بی تابی نکن،



 محکم باش،



قوی باش،



شیرزن باش،



من هم گوش کردم،



 عشق من را به این اطاعت رساند،



اصلا خودمانی تر بگویم علی جان،



زندگی جدیدی را شروع کردیم،



مثل همه زندگی ها،



سختی ها و مشکلاتی دارد،



 اما مهم این است که من فقط تورو دارم،



 این زندگی هم تفاوت هایی دارد چون زندگی مان با بقیه فرق می کند،



 مثل همان روزها پیوند این زندگی آسمانی است،



 راستی برایت نگفتم علی جان،



 امیر و مهدی دیگر مثل قبل نیستن،



آرام تر شده اند،



شب ها برایشان قصه می گویم،



 یکی بود یکی نبود،



 پدری بود به نام علی و با خودم قرار گذاشتم هرشب یک داستان برایشان از تو بگویم مثل داستان های روزهایی که بی تو گذشت و فداکاریت،



 داستان مرد بودنت نه ببخشید شیرمرد بودنت،



قصه هایی بگویم برای امیر تا بزرگ شود،



مرد شود،



ولایتی شود،



 مرزبان شود،



 شهید شود و مثل تو شود.

برای سلامتی و فرج مهدی صلوات.



برای تماشای فیلم اینجا کلیک کنید.

شهدا مرتبط :

شهید علی دوست زاده