دلنوشته| توقفی کوتاه در کنار سفره هفت سین معراج شهدا

دلنوشته| توقفی کوتاه در کنار سفره هفت سین معراج شهدا

نویسنده : زهرا ولی‌زاده
تحویل سال در کنار شهدای گنام معراج اهواز حال و هوای عجیبی داشت؛ سفره هفت سین نشان از تحویل سال دارد، نشان از تحول قلوب، این تحول در کنار شهدای گمنام معراج بهتر و آسان تر رقم می خورد، در این دلنوشته سعی شده است، بخشی از این حس و حال به قلم درآید تا خواننده در فضای این «أَحْسَنِ الْحَالِ» قرار بگیرد.

در کنار سفره هفت‌ سین کوچکی که در معراج شهدا پهن کرده‌ام می‌نشینم و قرآن تلاوت می‌کنم. در کنارم شهیدانی آرام خوابیده‌اند؛ به دور از دغدغه‌ی این دنیا. عده‌ای در تابوت و عده‌ای قنداق پیچ شده در حصاری ضریح مانند.

سرم را که بالا می‌آورم صورتم را در آینه کوچکی که در سفره است می‌بینم. تمام این ٣۶٥ روزی که گذشته را مرور می‌کنم؛ چقدر مدیون این جوانان خوش قد و بالا هستم که اکنون مانند نوزادی کوچک برگشته‌اند؛ به آرامششان، به این پروازشان غبطه می‌خورم.

گویی امسال طور دیگری سال تحویل شده است، شایدم قبول کرده‌اند، شاید مرا هم انتخاب کرده‌اند؛ باید کاری کنم، باید همت کنم تا سال بعد که در آینه می‌نگرم احساس خجالت و شرمندگی نکنم.
باید کاری کنم...