دلتنگ دیدار

دلتنگ دیدار

نویسنده : دختر شهید
دلنوشته ای به مناسبت بیست و هشتمین سالگرد شهادت عزیزتراز جانم پدر عزیزم شهید محمد اسماعیل دلاور

تو را در ارتفاع عشق دیدم
دو دستت در قنوتی عارفانه
لبانت گرم گلبانک مناجات
به کوی وصل می‌رفتی شبانه
تو را دیدم به نرمی چون کبوتر
به بام عشق وخون پر می کشیدی
سوار باره معراج بودی
سبوی نور را سر می کشیدی

سلامی به گرمی آفتاب دلم برای پدر بهتر از جانم آرام جانم ، این روزهای محرمی باعث شده دوباره دست به قلم شوم وبهانه دلتنگی هایم و بی تو بودن را برایت بگویم ، فقط نمیدانم از کجا شروع کنم برای از تو گفتن ۰۰۰؟
آرام جانم ، این روزها تمام وجودم ، تمام احساسم از تو می گوید ، حتی نوشته هایم خاطرات تو را مرور میکند .
پدر جان باورت میشود هنوز و بهتر بگویم هر روز عطر وجودت و گرمای دستانت را حس میکنم .
آرام جان من ،کوه باوقار من، تو با لبخندهایت من را به دنیای زیبای خودت می بردی دنیایی که در آن زمان معنای دیگر داشت .
آرام جانم ، خنده هایت همچون نوری به دل تاریک غم زده من می‌تابید و همانند گیاهی شده بودم که تو با خنده هایت هر روز بارورش می‌کردی و زیر سایه قشنگ وبا قدرت تو رشد می کردم اما حیف که این کوه من دیگر نیست و من جای خالی سایه تو را زیر این آفتاب سوزان و بی رحم حس میکنم با اینکه مادر جای تو را برایم پر کرده است ....
آرام جانم ، سخت است چون نمی دانم چگونه احساسم را با تو بگویم و این قلم هم نمی‌داند که چگونه به سیاهی بکشد این ورق را از احساس قشنگم به تو ماه قشنگ شب‌های من ، حرف های ناگفته بسیار دارم ، از دلتنگی هایم ، از خاطرات فراموش نشدنی ، از روزهای کنار هم بودن ، از بزرگ شدنم ، از بزرگ شدن خواهرم و برادرانم بی تو ، از فداکاری و شجاعت و صبر مادرم بی تو ...
آرام جانم ،همون روزی که دست گرم ومهربانت را بر سرم کشیدی وبا بوسه ات به تمام بدنم طراوت بخشیدی ، نمی‌دانستم که می‌خواهی بار سفر ببندی و برای همیشه از پیش ما بروی .
مادر خواب شهادتت را دیده بود و داستانش را برایم گفته بود ولی نمی‌دانستم تعبیر آن خواب یعنی نبودن تو ، نمی‌دانستم که باغبان عالم گل باغش را دیده و قصد چیدنش را دارد .
آرام جانم ،کربلایی شدی و شهادت حق تو بود چون این دنیای خاکی جای گل های خوب و بزرگی چون تو نبود و خوشحالم که آرزوی شهادت داشتی با دلی آرام به دیدار دوست و پسر عموی عزیزت شهید اصغر سلیمانی که سال ها در جبهه جنوب یا بهتر بگویم کربلای ایران به شهادت رسیده بود و پیکر مطهرش برنگشته بود رفتی و در ۲۴ مرداد ماه پایان این انتظار شد و در آسمان ها تو به دیدار آقا اباعبدالله الحسین علیه السلام و شهید اصغر سلیمانی رفتی و ما ماندیم و دل تنگی های تو .
و سلام ما را به شهیدان اصغر ، باقر و سردار سلیمانی و سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی برسون و حتما برایمان دعا کنید .

۲۸ سال گذشت و دخترت عارفه که این روزها دلتنگ دیدار توست.