دلتنگی "امیر مهدی" برای پدر شهیدش

دلتنگی "امیر مهدی" برای پدر شهیدش

نویسنده : امیرمهدی فرزند شهید
سلام به پدری که سال هاست او را ندیده ام و در رویاهایم با او سخن می گویم.
باباجان دلم برای بودنت تنگ شده است اما تنها قاب عکس توست که مرحم دل مجروح من است.
غمهایم زمانی شروع شد که برای اولین بار کلمه بابا را تکرار کردم و مادر با چشمانی اشکبار نگاه پرمهرش را از من می گرفت اما سخت ترین لحظه زندگی من همان زمانی بود که می بایست با دستان کوچکم کلمه بابا را مشق می کردم اما من که در زندگی، بابا را ندیده بودم مفهوم جمله بابا آب داد برایم هیچ مفهومی نداشت.
پدر عزیزم وقتی همکارانت از رشادت و سلحشوری تو در مأموریت ها برایم تعریف می کنند به خودم می بالم و افتخار می کنم به داشتن پدری چون تو ، بابای عزیزم چقدر دلتنگ حضورت هستم ولی این را می دانم که رفتی تا من و دیگران در آرامش و امنیت زندگی کنیم.
بابای عزیزم صدایم را می شنوی با تو حرف دارم آخر در هفته نیروی انتظامی یک روز دیدم دوستم دارد به پدرش تبریک می گوید. آنچنان بغض گلویم را فشرد که دیگر جلوی گریه ام را نتوانستم بگیرم.
می دانم که تو هم دوست داشتی الان کنارم بودی و محکم بغلم می کردی، سرم را می بوسیدی و با خنده می گفتی امیر مهدی ام یازده سالت شد ولی چه زود گذشت!
من امروز در کنار تربت پاک شهدا احساس غرور می کنم و به خود می بالم زیرا که تو راه راست را انتخاب کردی و برای آرامش و امنیت کشورم جانت را دادی و من و همه فرزندان شهدا به خود افتخار میکنیم که در سایه شما پدران آسمانی است که اکنون آزادی و استقلال حفظ شده است.
گفتنی است" امیر مهدی" عزیز تنها وقتی که یکسال داشته پدر عزیزش"محمد محمدرضا خانی" براثر درگیری با اشرار بخش راین به شهادت می رسد و او از داشتن چنین پدری افتخار می کند و به خود می بالد