جهان قلب هر آزاده

جهان قلب هر آزاده

نویسنده : رضوان ادیبی

«بسم الله قاصم الجبارین» جهان قلب هر آزاده نامش قاسم بود 63 ساله زاده‌ ی روستایی درکویر، روستایی که رنگ و بوی زندگی‌های پرهیاهوی مدرن را ندارد روستایی که از تجدد، چشم‌ و هم‌ چشمی، اشرافی گری، رانت بازی و رقابت‌های پلید بویی نبرده است. روستایی با نام قنات ملک 180 کیلومتر آن‌طرف‌تر از کرمان. پدر و مادرش کشاورز بودند و خودش هم بنایی می‌کرد آقازاده نبود، دو تابعیتی هم نبود انگلیس، فرانسه و آمریکا هم تحصیل ‌نکرده بود. او چه کرد که همه‌ی ما وقتی خبر شهادتش را شنیدیم از مرزهای افکارمان از خط و خطوط سیاسی‌مان از حزب و حزب ‌بازی ‌مان و از هرچه ما را ازهم جداکرده گذشتیم، دورهم جمع شدیم و اشک ریختیم. او چه کرد که پس از 43 سال همه ی تلاش دشمن را به زباله دان تاریخ انداخت و دستمان را محکم تر از هر زمان دیگر دردست یکدیگر فشرد. قاسم زمان ما پس از 1400 سال جمله حضرت قاسم را برای ما معنا کرد: که شهادت برای من شیرین تر ازعسل است. طعمی که از یک ایران باهم بودن، ازیک ایران اتحاد و انسجام خبر می داد. دشمن در سرتاسر کرۀ خاکی انگشت حیرت به دهان گزید و باور نمی کرد پس از 43 سال تحریم، فشار، اذیت، آزار و ترور و پس از 43 سال که هربلایی خواست برسر مردم مظلوم ایران بیاورد تا از آرمانشان دست بکشند با چنین حضوری روبرو شد. دشمن درذهنش نمی گنجید یک ایران مرد و زن مقابلش به خیابان ها بیایند. قاسم زمان ما شهادت برایش آرزو بود احلی من العسل. چون می دانست با پرکشیدنش آنها که به هردلیل به دامان افکار بیگانه افتاده اند و دائم حرف از رفراندوم می زنند خموش خواهند شد. می دانست خون پاک درخت حق را آبیاری می کند پرشاخ و برگ. حالا جمعیت آنها را که به دنبال تنش، تخریب، آشوب و به هم ریختگی ایران اسلامی بودند آنها که سرسپرده وگوش به فرمان رسانه های خود فروخته و وطن فروخته بودند آنها که دهانشان به دنبال دشمن قسم خورده بود جمعیتشان را ببین! جمعیت روز وداع را یادتان هست؛ نه تبلیغاتی، نه فریبی و نه بزرگ نمایی. آنجا تنها جایی بود که انسان برای به میدان آمدن از قلب فرمان می گرفت. چقدرذلیل وخوارشدند آنها که 43 سال وقت خود را برای ماتلف کردند، دشمن دیگر تاب وتوان نگاه به این همه عاشق رانداشت. سه سال قبل در این روزها، ده ها میلیون مرد و زن عزادار مردی شدند که از اکسیر اخلاص و صداقت چشیده بود. مردم خوب می فهمند چه کسی صادقانه و بااخلاص برایشان قدم برمی دارد و چه کسی باریا و نیرنگ. در آن روز، ده ها میلیون نفر برای بدرقه مردی تا بهشت آمدند که فداکاری و ایثار وجهادش را به چشم دیدند؛ دیدند عشق و محبت او را به مظلومان و مستضعفان، دیدند همه ی زندگی خود را وقف مردم کرد. دیدندآزادسازی جنوب لبنان را مقابل طالبان، ایستادن درافغانستان. دیدند دفاع از مرزهای غربی و شرقی کشور و مقابله با تروریست ها و قاچاقچی ها درکردستان و سیستان و بلوچستان را. دیدند ذلت وخواری صهونیست ها را درجنگ سی و سه روزه، دیدند مقابله ی جانانه هشت ساله قاسم سلیمانی و هزاران هزار همرزمش درعراق و سوریه مقابل داعش. دیدند حرف و عملش یکی است حرف که می زند عمل می کند، دیدند که چگونه پرچم داعش را به زمین کوبید دیدند حاج قاسم مرزهای دلدادگی به انقلاب اسلامی ایران را هزاران کیلومتر فراتر از مرزهای ایران گسترش داد؛ به یمن رساند به سوریه، عراق، لبنان و افغانستان حتی به عربستان رساند و ازمرزهای شرق آسیا هم فراتر رفت دیدند شجاعت و بی باکی سرباز رشیدشان را، سردار رشیدشان را. دیدند قاسم ایستاد، تا ایران، تا ناموس ایرانیان، زیرچکمه های ناپاک داعش، زیر پوتین های کثیف اربابان داعش له نشود. دیدند برون گرا و حزب گرا نبود همه را دوست داشت. دراوج قدرت سربه زیر بود. سردارسپهبد حاج قاسم سلیمانی سرباز وطن تمام همتش این بود که از مسیر ولایت خارج نشود. مردم خوب می دانند چه کسی را باید به خانه قلب راه داد. آن روزی که منفورترین عالم روی زمین بال فرشتۀ ما را شکست نمی دانست قاسم میان این مردم با اراده هنوز زنده است. آنها که نامردند آنها که جنایتکارند آنهایی که بویی ازانسانیت نبرده اند همچنان دنبال حاج قاسم می گردند برای نبودنش دست و پا می زنند اینقدر دنبال حاج قاسم نگردید آدرس را به شما می دهم یادداشت کنید جهان قلب هر آزاده. بدانید باید به دور ازهرگونه اختلاف برای نجات اسلام خیمه ولایت رارها نکنید، خیمه خیمه ی رسول الله است والله والله والله این خیمه اگر آسیب ببیند بیت الله الحرام و مدینه حرم رسول الله ونجف، کربلا، کاظمین، سامرا و مشهد باقی نمی ماند قرآن آسیب می بیند. ای یوسف خوش نام ما خوش می‌روی بر بام ما ای درشکسته جام ما ای بردریده دام ما ای نور ما ای سور ما ای دولت منصور ما جوشی بنه در شور ما تا می شود انگور ما