بابای عزیزم سلام

بابای عزیزم سلام

نویسنده : خادم الشهدا
بابای عزیزم سلام؛
چند وقتی است دلم خیلی بهانه‌ات را می‌گیرد..
این روزها بغض غریبی گلویم را می‌فشارد..
نمیدانی چقدر دلتنگت هستم بابا جان..
دلتنگ حضورت..
صدای گرمت..
آغوش مهربانت..
لبخند دلنشینت..
دلم میخواهد حتی برای یکبار هم که شده،
دوباره با چشمان پرنورت نگاهم کنی باباجان..
دوباره نامم را از زبانت بشنوم..
این روزها خیلی به عکست خیره می‌شوم..
به مزارت سر میزنم..
اما افسوس که نه آن تصویر،
و نه آن سنگ سرد،
ذره ای از دلتنگی مرا نمی‌کاهد...
باباجان؛
دوست داشتم اکنون کنارت می نشستم،
تو مرا در آغوش میگرفتی..
کاش بودی تا مثل همیشه با تو درد و دل کنم..
تو نیز برایم حرف بزنی و مرا راهنمایی کنی...
اما بابای مهربانم؛
میدانی امروز،
بیشتر از هرروز دیگر آرزو کردم ای کاش کنارم بودی...
تا مانند هرسال در چنین روزی به من بگویی:
《دختر بابا، نازنینم؛ روزت مبارک》
بابای عزیزم؛
شهادت تو مایه افتخار من است و من بر خود می‌بالم..
چون میدانم شهید،
زیباترین معنای غیرت و شجاعت است...
و میدانم که تو نیز مانند همه دلاور مردانی که از جان گذشتند،
تا امنیت میهن شان پایدار بماند،
به آرزویت رسیدی..
من هر لحظه،
حضورت را احساس میکنم،
میدانم که همیشه کنارم ایستاده ای و دست بر روی سرم می‌کشی...
میدانم که دعای خیرت همواره همراه من است..
باز هم برایم دعا کن باباجان..
دعا کن در راهت، استوار گام بردارم..


میلاد باسعادت بانوی کرامت، حضرت فاطمه معصومه(س) و روز دختر، بر تمامی دختران نازنین شهدای فراجا مبارک باد.

شادی روح پاک شهدا،صلوات.