إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ

إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ

نویسنده : دختر شهید
به نام خدا
سلام بابای خوبم!
تازه یاد گرفته ام بگویم بابا. چقدر گفتن بابا قشنگ است ، چرا مادرم قاب عکس تو را مقابل صورتم می گیرد و خودش می گرید؟
دل رستای هشت ماهه ات برای صدایت تنگ شده است.دلم آغوش گرمت را می خواهد وقتی که با لبخند همیشگی ات از سر کار به خانه بر می گشتی و مرا در آغوش می کشیدی و نوازشم می کردی و من از ته دلم می خندیدم. چقدر شیرین بود و چقدر کوتاه.
هفت روز است که دیگر نیستی و برایم هفت قرن گذشت ، همه می گویند ذوق شیرین کاری های من را داشته ای !!!!
الان کجایی ببینی در فراق تو چه می کشم؟؟؟
بابای مهربانم نمی دانی چقدر درد بی پدری سخت است.من که با هر بند انگشت تو در دستان خود ذکر می گویم پدر، تسبیح می خواهم چکار؟
پدر ای باغبان زندگی که در سایه محبت آسمانی ات زندگی ام شکفته شد هفت روز است که غنچه ی وجودم بی تو پژمرده است.
سر از این سجده هفت روزه بر نمی داری؟؟؟
مگر نشنیده ای دختران بابایی اند؟؟؟
شک ندارم که اکنون در میان همین جمعیتی ، امروز کجای این محفلی بابا؟؟؟
ببین منم تک دخترت، نگاهم کن خوب براندازم کن.دیگر حال و حوصله ی عروسک بازی ندارم ، بابا آغوش تو امن ترین جای جهان بود که تجربه دوباره اش برایم آرزو شد.
دلم پر می کشد برای بابا گفتن!!!
پدر از آسمان چه خبر؟؟؟ مهمانی خدا تمام نشد برگردی؟؟؟
بابا به هر که هر چه داشتی بخشیدی، حتی تیر ها هم از خون پیکرت نوشیدند. همه ی همکارانت از خوبی هایت می گویند. پس بگو چرا تو انتخاب شدی!!!
شنیده ای می گویند خدا گل چین است؟ تو شنیده ای اما من دیده ام.
بابای خوبم با رفتنت قلب کوچکم را ویران کردی؛ برای من و مادرم دعا کن و سلام مرا به اربابمان امام حسین (علیه السلام) برسان. بابای خوبم بدان که من با افتخار و غرور سرم را بالا گرفته و به خودم می بالم و راهت را ادامه می دهم، زیرا تو راه راست و حقیقت را انتخاب کردی و برای آرامش و امنیت کشورم جانت را دادی.
بابای خوبم سایه ات بر سرم هر چند کوتاه بود اما به امتداد عشق بی انتهای تو به کشورم و هم میهنانم ادامه دارد.
بابای شهیدم شهادتت مبارک.
إِنَّا مِنَ الْمُجْرِمِينَ مُنْتَقِمُونَ